در روزگاران قدیم سه بچّه خوک بودند که شان زندگی می کردند . آن ها رشد کردند و بزرگ شدند تا دیگر وقت آن شد که هر کدام بروند و برای خودشان خانه ای درست کنند .  خوک اوّلی خیلی تنبل بود ، برای همین با کمترین زحمت خانه اش را با کاه درست کرد . خانه ی او خیلی زود آماده شد . یک روز گرگ بدجنس درِ خانه ی او را زد و گفت : لطفاً اجازه بده بیایم تو . خوک ترسید و بدنش شروع به لرزیدن کرد ، او به سرعت در خانه اش را بست . گرگ گفت : در را باز نمی کنی ؟ هان! من می توانم خانه ی تو را با یک فوت خراب کنم و بعد فوت محکمی به خانه ی خوک کرد . کاه ها پراکنده شدند و خانه خراب شد . خوک بیچاره با تمام قدرت شروع به دویدن کرد . او از دست گرگ به خانه ی برادر دومی فرار کرد .  خوک دومی خانه اش را از چوب ساخته بود و کمی مقاوم تر از خانه ی خوک اوّلی بود . گرگ بدجنس درِ خانه ی او را زد و گفت : خوک های کوچولو لطفاً در را باز کنید. خوک های کوچک، ترسیدند و داد زدند : دست از سرمان بردار گرگ بدجنس.  گرگ گفت : در را باز نمی کنید ؟ هان! من می توانم خانه ی تو را هم با یک فوت خراب کنم و بعد با تمام قدرت فوت خیلی محکمی به خانه ی خوک کرد . چوب ها فروریختند و خانه خراب شد. خوک های بیچاره و وحشت زده با تمام قدرت شروع به دویدن کردند و از دست گرگ به خانه ی برادر سومشان فرار کردند .  خوک سوم که از برادرهایش با حوصله تر و دقیق تر بود خانه اش را با آجر ساخته بود . گرگ بدجنس درِ خانه ی خوک سوم را زد و گفت: عزیزانم،لطفاً در را باز کنید! سه بچه خوک با هم فریاد زدند : دست از سرمان بردار گرگ بدجنس. گرگ گفت : چی!؟در خانه را باز نمی کنید!؟ من می توانم این خانه را هم با یک فوت خراب کنم. و بعد با تمام قدرت فوت خیلی محکمی به خانه ی خوک کرد.امّا خانه خراب نشد! او فوت محکم تری کرد ولی باز هم خانه خراب نشد .  امّا از آنجایی که گرگ خیلی مکّار و حیله گر بود تصمیم گرفت راه دیگری برای رفتن به داخل خانه پیدا کند . او آهسته روی پشت بام رفت تا از راه دودکش وارد خانه شود، بی خبر از اینکه یک ظرف پُر از آب داغ، پایین دودکش منتظر اوست!  گرگ یک راست توی قابلمه ی آب جوش افتاد و فریاد زد: آاااااااخ سوختم !!! او به سرعت از آن جا فرار کرد و دیگر هرگز مزاحم بچّه خوک ها نشد. 


کتابخانه ی شهید کاوه خانه ,خوک ,ی ,گرگ ,فوت ,خراب ,خانه ی ,گرگ بدجنس ,ی خوک ,را باز ,به خانهمنبع

کتاب داستان جوجه اردک زشت

کتاب داستان درخت خر بزه

کتاب داستان کدو قل قل زن

کتاب داستان سه بچه خوک

کتاب داستان ماجراهای منو لاک پشت کوچولو

کتاب داستان روباه و انگور

کتاب داستان مرد هیزم شکن ترجمه و تولید در »رازینا کالس«

مشخصات

آخرین جستجو ها

استخدام در شهریار ملارد شهر قدس صفادشت مارلیک اندیشه خدمات طرح توجیهی با قیمت مناسب دنیای مسابقه سایت تخصصی بازی و سرگرمی رمان گرگ و میش Clash oOf Aps noshadi.rozblog.com نسیم سحر خدمات بازسازی ساختمان اصولی و حرفه ای دانلود فایل